نیمه شبه و من خوابم نمیبره ...

به فکر عمیقی فرو رفته بودم و داشتم خاطرات شب عید پارسال رو تو ذهنم مرور میکردم .یادمه همین موقع ها اینقدر کلینیک شلوغ بود که حتی فرصت نهار خوردن رو هم نداشتم و پشت سر هم بیمارایی رو که برای انجام کارشون التماس میکردن درمان میکردم .با اینکه از صبح تا شب کار میکردم و خیلی خسته بودم ولی نگاه مظلومانه مراجعین و اینکه اگر کارشون رو انجام ندم مجبور هستند که کل تعطیلات نوروز رو درد بکشند ، نیروی مضاعفی به من می داد و به امید رسیدن تعطیلات و یه استراحت دوسه هفته ای خستگی و بدن درد رو به جون می خریدم . رنگ و بوی شب عید و خرید ماهی و سبزه و شور و شوقی که تو خیابونا در جریان بود همه حکایت از عشق و علاقه من به اسفند ماه داره . یادمه برای چهارشنبه سوری به منزل یکی از دوستان دعوت شدیم و مهمونی مفصلی ترتیب داده بود که خیلی هم به ما خوش گذشت . سفره هفت سین و دور هم بودن شب عید با خوردن سبزی پلو با  ماهی کامل می شد و مسافرت نوروزی هم که مثل نوشابه بعد از پیتزا بود و خستگی کل سال رو از تنت خارج می کرد .

 راستی واقعا اون همه عشق و حال کجا رفت . اون شادی ها چی شد ! 

تقریبا از اول اسفند شنیدیم که کرونا وارد ایران شد و اول هیچکس جدی نگرفت ولی از وقتی داستان های کشت و کشتارش رو شنیدیم مطب ها یکی یکی تعطیل شد و همه خونه نشین شدن .

خدایا این چه بلایی بود شب عیدی افتاد تو جونمون ! حالا چرا شب عید نمی شد مثلا وسط تابستون بیاد! امروزم که شنیدم این بیماری پاندمیک شده و مثل اینکه چهارمین بار تو دنیا یک بیماری پاندمیک میشه ! احساس کردم که تو یک برهه زمانی خاص از تاریخ هستیم . مثل کسایی که تو جنگ جهانی دوم بودن .مطمئنم که پاندمیک شدن این بیماری جزء مسائل مهم تاریخی خواهد بود و با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی مهمترین بیماری پاندمیک باشه که تو دنیا بوجود اومده چون بیماری های قبلی تو دوره ای بودن که علم پزشکی اینقدر پیشرفته نبود و حتما آیندگان از ما به عنوان مردمی که تو این بحران گیر افتادیم یاد خواهند کرد .  بالاخره اینم قسمت ما بود حالا جون سالم بدر ببریم مسافرت عید و تعطیلات و عشق و حال به کنار...

دیشب بعد از شنیدن خبر قرنطینه کردن تهران جهت خرید آذوغه به فروشگاههای زنجیره ای تهران مراجعه کردیم . مردمی که با ترس و اضطراب به هم نگاه میکردند و یاد فیلم زامبی ها در شهر افتادم که همه به فکر خودشون و نجات جونشون‌ ازین مهلکه بودن . صفی که جلوی نانوایی ها بود و مردمی که ماسک بر دهان و دستکش بر دست با کیسه های مملو از مایحتاج زندگی به هرسو گریزان بودن...

یادمه همیشه معلمای دینی مدرسه از نشانه های آخر زمان که میگفتند یکیش بیماری بود که کل دنیا رو میگرفت و آدم هایی که از هم فرار میکنند و مرضی که علاج نداره و ...

از دوستی که خود در بخش کرونا بیمارستان شهدای تجریش فعال بود شنیدم که وقتی بیمار رو میارن هیچ کس به ملاقاتش نمیاد و همه حتی خانوادش ازش فرار میکنند و حتی در مراسم تدفینش هم هیچکس شرکت نمیکنه 

شبیه همون نشانه های آخر زمان که برامون میگفتن ...کی میدونه....

تمام آدم های مسنی هم که میشناسم هیچ کدومشون همچنین‌ وضعیتی رو در طول زندگی تجربه نکرده بودند .

اصلا سالی که نکوست از بهارش پیداست .سالی که با سیل شروع شد طوری که تو دروازه قرآن شیراز مردم رو آب برد و کلی از هموطنامون از بین رفتند ؛ بعدشم که حمله ملخ ها و تورم بی سابقه دلار و ماشین‌ تو اردیبهشت و گرونی بنزین و بعدشم ترور حاج قاسم سلیمانی و اصابت موشک به هواپیمای اکراینی و کشته شدن مردم از جمله دوست خوبم دکتر فرهاد نیکنام ، حالا هم که این کرونای لعنتی ! 

راستی واقعا چی شد از کجا اومد این کرونا ؟ آیا واقعا از سوپ خفاش چینی اومد؟مگه این‌چینیای آشغال خور هزاران سال نیست که خفاش میخورند ؛ پس چرا تازه سر و کلش پیدا شد ؟ 

این داستان کرونا چند روز ذهنم رو مشغول کرده ولی یاد جنگ تجاری چین و امریکا افتادم که تو این‌ دو سال اخیر ترامپ تعرفه های کالاهای واردتی از چین رو افزایش داد و گفت شما چینی ها خیلی از امریکایی ها خوردین ، دیگه بسه ! و  اخباری مبنی بر اینکه ترامپ میخواد چین‌ رو ورشکسته کنه و یا اینکه چین در بیست سال آینده بزرگترین‌ قدرت اقتصادی دنیا میشه و پیشرفت روز افزون‌ چین و هشدار رئیس جمهور چین به ترامپ که آقای ترامپ قمارباز لطفا جنگ تجاری رو شروع نکن و از این قبیل حرفا ....

ظاهرا بازم ما ملت های ضعیف مثل جنگ اول و دوم قربانی زیاده خواهی ابر قدرتها شدیم و این دفعه جنگ بین چین‌ و امریکا دو ابر قدرت تجاری دنیا ؛  و چین برای ضربه زدن به امریکا و متحد تجاریش یعنی اروپا این بلا رو به جان دنیا انداخت .

پرسشی که اینجا پیش میاد اینست که چرا بیماری رو از خودشون شروع کرد و چرا اونو مستقیما در اروپا یا امریکا گسترش نداد . به نظر بنده شما برای انتقال و گسترش یک بیماری در کل دنیا احتیاج به یک حامل خوب دارید و چه حاملی از چینی های عزیز بهتر که در کل دنیا رفت و آمد میکنند و تو هر شهر معروف و خوب دنیا یک محله برای خودشون دارند .شاید اگر این‌ ویروس کرونا رو در شهری مثل تگزاس پخش میکردند به راحتی جلوش گرفته میشد و با قرنطینه کنترل می شد . مگر اهالی تگزاس به کجاهای دنیا رفت و آمد دارند . مگر مثل این چینی ها هستند که از قم و کیش هستند تا استرالیا و ایتالیا و امریکا و کانادا ....

به هر حال اگر داستان دیگری هم باشد فعلا که چوبش به سر ما و مردم تحریم زده  بیشتر از همه خورده و دکتری را که الان باید مشغول درمان بیماران خود باشد با غم و قصه  و با ترس از آینده خانه نشین‌کرده و بعضی از همکاران و مردم عزیزمان را به دیار باقی فرستاده و مردم محتاج‌ نان شب را  درمانده تر گذشته نموده است .

به هر حال دیر یا زود این بلا از کشور ما خواهد رفت اما  آثار صدمات روحی و اقتصادی جبران ناپذیری که این تاجدار بر پیکر پیر و فرتوت جامعه ما گذاشته تا سالها باقی خواهد ماند .

فرزین مازیار متخصص درمان ریشه